مدح و شهادت امیرالمؤمنین حضرت علی علیهالسلام
ای مرغ سحر! صبح شد و یـار نـیامد ای شب! چه شد؟ آن شمع شب تار نیامد ای نخل! غریبی که به دامان سحرگـاه آبـت دهـد از دیــدۀ خــونــبــار نــیـامد ای چاه! امامی که ز سوز جگر خویش مـیگـفـت به تــو راز دل زار نـیــامد خورشید ولایت که در اطراف فـقیران پــوشیــد دل شب گــل رخـسـار نیـامد فریاد برآرید ز دل، منـبر و مـحـراب! کـای مـسـجـدیـان حـیــدر کرار نیـامد هر شب زغم فاطمه میسوخت ومیگفت آمد ســحــر و قـاتــل خـونخـوار نیامد با اشک نوشته است به رخسار یتـیمی مــادر! پــدرم از پــی دیـــدار نـیــامـد مـظـلـومترین رهبـر تاریخ عــلــی بود بی یـارتــر از او به جـهــان یار نیامد دیـدنـد همه فــاطـمهاش نقش زمین شد بر یــاری او یک تن از انـصـار نیامد میثم به خدا جامعه خواب است، وگرنه مــانــنـد عــلـی رهبـرِ بــیـدار نــیـامـد |